جنبش حزبالله بر خلاف بسیاری از سازمانها و گروههای مبارزهای که در برابر رژیم صهیونیستی دچار واگرایی و فرسایش پتانسیلها شدند، در مقابله و مبارزه خود با دشمن به عوامل معنوی و آرمانهایی والا تکیه داشت و با بهرهگیری از همانها توانست به این پیروزیهای درخشان نایل آید. به نظر میرسد مبانی و اصول عزتمندانه شیعه، به نهضت حزبالله ماهیتی خاص بخشیده که در این میان «گفتمان مهدویت» بسیار تأثیرگذار بوده است. در ادامه به بررسی این مقوله پرداخته خواهد شد.
اصل مهدویت
اعتقاد به مهدویت در زندگی و حیات انسانها وجود داشته و انتظار آینده بهتر و ظهور دولت حق و عدل، در طول تاریخ، مترقیترین آرمان اجتماعی بوده است. فطرت کمالگرای آدمی و ماهیت زندگی بشر با امید به آینده عجین شده و لذا اعتقاد به مهدویت از اصیلترین ابعاد روح انسانی سرچشمه میگیرد.
باورداشت مهدویت و اعتقاد به وجود نجاتبخش گیتی به گروه و مذهبی خاص محدود نیست و به صورت اعتقاد دینی مشترکی در بین ادیان مختلف آسمانی و فرهنگهای مذهبی جایگاه ویژهای دارد. در فرهنگ متعالی اسلام بر اصل مسلم و تردیدناپذیر و بنیادین مهدویت، تصریح فراوان شده است.
بحث انتظار از مهمترين مباحثی است که در گفتمان مهدویت مطرح میشود. انتظار در فرهنگ شیعه بزرگترین عمل ذکر شده است، اما این مسئله به صورت یک فرضیه و تئوری صرف نیست.
برداشتها و تفاسیر مختلف از روایت انتظار باعث شده دیدگاههای متعددی درباره آن مطرح شود. در مجموع انتظار به دو بخش عمده تقسیم میگردد:
انتظار مخرب
در این دیدگاه انتظار عمدتاً در حد اصلاح فردی با ابزار دعا برای تعجیل فرج و صدقه دادن برای سلامت آقا و گریه شوق در فراق موعود خلاصه میگردد. گاهی نیز انحراف در این بینش به حدی میرسد که با تغییر انحرافی بعضی روایات، ترویج فساد و ستم، مقدمه ظهور پنداشته میشود. پیروان این دیدگاه برای انتظار جنبه انفجاری قائل هستند و معتقدند که برای اصلاح جهان باید اوضاع چنان پریشان گردد که به مرحله انفجار برسد.
این گروه طبعاً به مصلحان، مجاهدان و آمران به معروف و ناهیان از منکر با بغض و عداوت مینگرند؛ زیرا آنها را تأخیراندازان در ظهور میشمارند. اینان اگر خود هم اهل گناه نباشند، در عمق ضمیر و اندیشه خویش به نوعی با رضایت به گناهکاران و عاملان فساد مینگرند. صاحبان چنین اندیشه خامی به امام غایب علاقهمند هستند، نه امام قائم.
انتظار سازنده
دیدگاه دیگر در مورد انتظار عقیده گروهی است که قرائتی دیگر از انتظار دارند و برای آن ماهیت انقلابی قائل هستند. این انتظار سازنده و بالنده که مبنای آن از آیات قرآن و روایات اسلامی سرچشمه میگیرد، دعوت به نپذیرفتن باطل میکند. در این دیدگاه تحرکآفرین و تعهدبخش، برخلاف نظریه پیشین که برای انسان تکلیفی قائل نبود، فرد منتظر باید با برخورداری از اعمال پاک، شهامت و آگاهی، خود و جامعه را مهیای ظهور منتظَر نماید. ایستایی، بیاعتنایی و همنوایی با وضع موجود و صرفاً منتظر ظهور موعود نشستن در این نگرش کاملاً مطرود است.
منابع دینی و اسلامی نیز به همین انتظار سازنده اشاره دارند؛ انتظاری که شیعه را همیشه در جهت حرکت انقلابی قرار داده است. اگر تاریخ اسلام را مشاهده کنیم، از صدر اسلام تاکنون، شیعه گروهی انقلابی و تحولآفرین بوده که هیچگاه ولایت ظالمان را برنتابیده و در برابر سلطه و اقتدار سیاسی نامشروع، موضع رد و منفی داشته است.
آموزههایی همچون «موعودگرایی»، «انتظار فعال»، «اجتهاد سازنده» و «مرجعیت و ولایتفقیه» پویایی خاصی به مکتب تشیع بخشیده و این مذهب را به دکترین پیشرو جهان اسلام مبدل ساخته است. بر این اساس، اعتقاد به مهدویت منشأ و رکن اساسی جنبشها و حرکتهای آزادیبخش و تحولآفرین جوامع شیعی است.
جنبش شیعی حزبالله هم از این قاعده مستثنا نبوده و نشانههای فراوانی از تأثیر باورداشت مهدویت در شكلگيری و پیروزی این نهضت مشاهده میشود که در ادامه به مواردی از آن اشاره میکنیم:
عدالتگرایی و ظلمستیزی
تحقق عدالت، مقابله با حکومت ستمگران و نامشروع دانستن همکاری و همراهی با آنها، از محورهای اساسی گفتمان مهدویت است. بر همین اساس، معتقدان به مهدویت در عصر انتظار سعی میکنند در راه اجرای عدل و قسط در جامعه و مبارزه با ظلم و بیداد قدم بردارند و از این طریق جامعه را برای ظهور بزرگ پرچمدار عدالت مهیا سازند.
متجاوز از 250 آیه در قرآن ظلم، ظالم، پذیرش و تحمل ظلم و سازش و ارتباط با ظالمان را تقبیح و محکوم کرده است؛ چنانکه بسیاری از بلاها و مشکلات و تلخیهای جامعه را از آثار شوم ظلم معرفی میکند.
انتظار و اعتقاد به مهدویت درفش بنیادگر مقاومت در برابر ستم است. بر همین اساس، در قاموس مکتب منتظران واقعی، سازش و تسلیم در برابر حاکمیت ظالمانه اباطیل و طواغیت جایی نداشته و همراهی و همنوایی با مفسدان و ستمگران و سکوت در برابر مظالم و مفاسد بسیار مذموم شمرده میشود. منتظر حقیقی با تکیه بر وعده حق الهی، در مسیر رفع ظلم و مبارزه با حاکمیت مستکبران مقاومت مینماید و نوید فتح نهایی مستضعف بر مستکبر را به اثبات میرساند.
پایداری بر اصل تأیید شده مقاومت و ایستادگی در برابر ظالم از بارزترین مؤلفههای تأثیرپذیری حزبالله از گفتمان مهدویت است. جنبش حزبالله با تأسی به این اندیشه، سلطه ظالمان اشغالگر را نپذیرفته و میکوشد ریشه دشمن تجاوزگر را برکنند.
اندیشه ظلمستیزی و مقاومت که با اقدامات امام موسی صدر و شهید دکتر مصطفی چمران تحولی شگرف یافته بود، پس از شكلگيری حزبالله وارد مرحلهای جدید گشته و در بین عامه مردم این منطقه فراگیر شده است. حزبالله در حرکت ظلمستیزی خویش بیشترین بهرهبرداری را از آموزههای مهدوی نمودند.
سیدحسن نصرالله، دبیر کل حزبالله لبنان، در پی عقبنشينی اسرائیل از جنوب لبنان اعلام داشت:
اما (اگر) زمانی دولت لبنان (هم) با اسرائیل صلح کند و پرچم این رژیم بر فراز سفارتش در بیروت به اهتزاز درآید، طبیعی است که من با اسرائیل صلح نمیکنم و به عناصر و نیروهای خود خواهیم گفت: ما اراضی جنوب لبنان را آزاد کردیم. این بخشی از نبرد ما بود. اما امروز مسئله عادیسازی روابط با رژیم اسرائیل وجود دارد، ما باید با آن مقابله کنیم و این بخشی دیگر از مبارزه ما با دشمن است.
بیشک توجه و اعتقاد راسخ به این اصول و باورهای ارزشمند است که رهبر معظم انقلاب، حزبالله امروز را خط مقدم دفاع از امت اسلامی و همه ملتهای منطقه دانسته، میفرمایند:
ایستادگی ملت لبنان و مجاهدت قهرمانانه حزبالله و اقتدار برخاسته از ایمان و توکل آنان، نماد دیگری از بیداری دنیای اسلام و عزم راسخ آن در برابر دشمنیها و کینهتوزیهاست.
امیدبخشی به آینده
در مقوله مهدویت، سخن از آینده امیدبخش و روشنی مطرح است که با مزایای خاص خود پدیدار خواهد شد. انتظار در لغت از کلمه نظر به معنای مترقب بودن و چشم به راه بودن گرفته شده که نوعی امید به آینده از آن برمیآید. امیدی که از انتظار نشئت میگیرد، امید واهی نیست، بلکه امیدی واقعی همراه با پایه و اساس منطقی است و از باورهای دینی و ارزشهای مبتنی بر وحی سرچشمه میگیرد. الهامگیری از این اندیشه، روح امید را در بین حزبالله زنده نگاه داشته و ایمان آنها را در مبارزه با ظلم و جور راسختر نموده است. آنها به آینده روشن و پیروزی قطعی خویش اعتقاد قلبی دارند.
سیدحسن نصرالله، پس از آغاز تهاجم صهیونیستها در «نبرد 33 روزه» در اولین پیام خود در شبکه المنار (85/04/23) خطاب به صهیونیستها چنین گفتند:
شما نمیدانید امروز با چه کسی میجنگید. شما با فرزندان محمد صلیاللهوعلیهوآله، علی، حسن، حسین و با اهل بیت رسول خدا و اصحاب او علیهمالسلام وارد جنگ شدهايد، شما با قومی میجنگید که ایمانی فراتر و برتر از همه انسانهای این کره خاکی دارد... به امید و یاری خدا روزهای آینده را میان ما و شما خواهیم دید.
سیدحسن نصرالله در سخنرانی دیگری با اشاره به اینکه انقلاب ایران مقدمه ظهور امام زمان(عج) به شمار میآید، میگوید:
دولت عدل مقدسی که به وجود آمده، در محدوده جغرافیایی آن محصور نخواهد ماند، بلکه این دولت، فجر و سپیدهدمی است که نهایتاً به ظهور مهدی موعود(عج) خواهد انجامید. اوست که وطن بزرگ اسلامی را در کره زمین برپا خواهد کرد.
گذشته از این گفتهها، دبیر کل حزبالله، آیه معروف (فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ) که بر پرچم و رایت حزبالله نقش بسته است، به طور مشخص ایده و باور آنها را به این اصل اثبات میکند. آنها به پیروزی خویش ایمان و باور دارند و این عقیده جز از باور آنها به مهدویت و امید به آیندهای روشن نشئتپذیر نیست.
تأکید بر اندیشه حکومت جهانی
در ابتدای بحث لازم است بیان شود که مهدویت برنامهای فردی نیست و تنها به زندگی شخصی اختصاص ندارد. امکان ندارد کسی به حیات مهدوی معتقد باشد، اما حضور اجتنابناپذیر مهدویت را در عرصههای جمعی و کلان نپذیرد. جامعهای که میخواهد به سوی حیات مهدوی حرکت نماید و در این مسیر قدم بردارد، ناگزیر باید در سطح اجتماعی و جهانی نظریهپردازی کند.
اسلام دینی جهانی و مخاطبش کل بشریت است: بر این اساس، علاوه بر تأیید و پذیرش جامعه جهانی، بر تشکیل آن در قالب امت واحده بر مبنای اندیشه مهدویت تأکید شده؛ زیرا در اندیشه مهدویت رسیدن جامعه بشری به مرحله تشکیل امت واحده و جایگزینی نظام امامت و نفی دولتهای مبتنی بر اقتدار یکطرفه جزء مقولات اصلی به شمار ميآید. حکومت جهانی حضرت مهدی(عج)، تمام دنیا را مسخر میکند و همه را تحت اختیار خویش قرار میدهد. اندیشه و فلسفه حکومت جهانی از مباحث اساسی گفتمان مهدویت است که از قرآن و روایات سرچشمه میگیرد.
در فرهنگ گفتمانی حزبالله به این موضوع توجه ویژه شده است. نگاه حزبالله محدود نیست که تنها در پی آزادی خود لبنان از چنگال دژخیمان باشد؛ حزبالله در اندیشه پیروز ساختن اسلام بر کفر جهانی و فراهم ساختن پایههای حکومت جهانی موعود است.
حسین موسوی (ابوهاشم)، از رهبران تشکیلات حزبالله، در این خصوص میگوید:
حکومت اسلامی در لبنان، [تنها] چیزی نیست که خواستار آن هستیم. هدف ما، [صرفاً] برپایی حکومت اسلامی در یک کشور نیست، بلکه تأسیس وطن فراگیر و بزرگ اسلامی که لبنان را نیز دربرگیرد، هدف ما را پدیدار میسازد.
بدین ترتیب مشاهده میشود که حزبالله به هیچ وجه خود را یک جنبش صرفاً لبنانی ندانسته، بلکه امتداد جنبش جهانی اسلام میداند که باید در جهت رهنمودهای اسلام، که رهبرانی چون امام عرضه کردهاند، به پیش رود.
حزبالله نگاهی عمیق و دوراندیشانه به مسئله دارد؛ نگاهی که برگرفته از آموزههای مهدوی است و اصلاح کل جهان و استقرار حکومت واحد جهانی را دنبال میکند.
برای تکمیل بحث به بخشی از نامه سرگشاده حزبالله میپردازیم:
ما فرزندان حزبالله، خود را بخشی از امت اسلامی در جهان میدانیم... ما یک سازمان حزبی بسته و یا یک تشکیلات تنگ سیاسی در لبنان نیستیم. ما خود را امتی میدانیم که با مسلمانان سراسر جهان ارتباط عقیدتی و سیاسی استوار در چارچوب اسلام دارد.
پیوند با مقام ولایت
امامت و ولایت در اعتقاد شیعه جوهره سیاست است. از این رو، هویت سیاسی مذهب شیعه با وجود امام شناخته میشود. غیبت امام در عینیت جامعه، حیات سیاسی شیعه را در فرآیند پرپیچ و خمی از زیست منتظرانه قرار داده است. بر مبنای اصول اعتقادی شیعه، مهدویت استمرار خط امامت محسوب میشود؛ زیرا در فرآیند طولانی عصر غیبت که عالم از ظهور موعود بیبهره است، رسالت حفظ مکتب و هدایت امت و مسئولیت سامانبخشی سیاسی تداوم مییابد. این وظیفه برعهده عالمانی است که حجت امام زمان(عج) بر مردم معرفی شدهاند. بر این اساس نظام ولایت فقیه از آثار و برکات عقیده مهدویت و باور به ولایت است.
اعتقاد به ولایت فقیه و التزام قلبی و عملی به آن از مقدمات فکری و عملی حزبالله به شمار میآید. این مسئله اصلیترین ویژگی حزبالله در مقایسه با گروههای اسلامگرا در جهان است که بر تمام ارکان تشکیلاتی و همچنین دیدگاههای حزبالله سیطره افکنده و از عوامل اصلی تشکیل این حزب به شمار میآید.
دکتر صفیالدین نماینده حزبالله در تهران نیز در تحلیل دلایل موفقیت حزبالله میگوید:
ما هرچه داریم از انقلاب اسلامی، امام (ره)، مقام معظم رهبری و ولایت مطلقه فقیه است و هر چه داریم از اطاعت محض از ولایت فقیه است.
پذیرش کامل نظریه ولایت فقیه و حاکم نمودن آن بر شئونات مردمی و سازمانی، مبنا قرار دادن آن در همگرایی و واگراییها، ملاک دانستن و انطباق بایدها و نباید-های خود با آن، لحاظ نمودن جایگاه علمای دینی و روحانیان در رفتارهای سازمانی و جهتگیریهای مقاومتی، نمونههایی از حلقههای وصل حزبالله با مقام ولایت است.
حزبالله لبنان هم به لحاظ سیاسی و هم مذهبی از رهنمودها و دستورهای بنیانگذار انقلاب اسلامی، اطاعت محض داشته و با تکیه بر همین پشتوانه، موفق شدند موازنههای مرگبار قبلی را برهم زنند و روح مقاومت را در بین مسلمانان عالم احیا نمایند. جرقههای اولیه تأسیس حزبالله ناشی از تفکر و اندیشههای جهانشمول حضرت امام (ره) بود که توسط شاگردانش به بار نشست. در واقع، حزبالله مبانی، اصول و ایدئولوژی خود را از امام (ره) دریافت نمود. این امر بارها و بارها در بیانیههای رسمی و سخنرانیهای مسئولان حزبالله ابراز شده است.
در نامه سرگشاده حزبالله آمده است:
تعهد خود را نسبت به دستورات رهبری یگانه، حکیمانه و عادلانه، ولیفقیه جامعالشرایط که در حال حاضر در شخص امام آیتالله العظمی روحالله موسوی خمینی (دام ظله) تجسم یافته است، اعلام میداریم.
پس از ارتحال امام (ره)، حزبالله حضرت آیتالله خامنهای را ولیفقیه خویش شناخته است. پیروی و اطاعت حزبالله از معظمله بر هیچکس پوشیده نیست؛ چنانکه رهبر مقاومت حزبالله بر دستان ایشان بوسه زد و خود را سرباز ایشان معرفی نمود.
در گفتوگویی که خبرنگار هفتهنامه تایم با سیدحسن نصرالله داشت، ایشان در جواب به این سؤال که «آیا خطمشی حزبالله را آیتالله خامنهای، تابستان امسال که به ایران سفر کردید، برایتان تعریف کرد؟» چنین جواب داد:
آیتالله خامنهای ولیفقیه است. او به عنوان ولیفقیه توصیههایی به حزبالله میکند. این توصیهها نه فقط در ملاقاتهای خصوصی که در سخنرانیهای عمومی هم میآید. اینکه رهبری به ملت توصیههایی بکند طبیعی است... این همان نقش رهبری است.
گزیدهای از مقاله «باورداشت مهدویت و آثار آن در پیروزی مقاومت حزبالله»
از دکتر حبیب زمانی محجوب
متن کامل مقاله